سفارش تبلیغ
صبا ویژن

 لب هایم ، روی سکوت ، مُهر شده اند  ...

و درگیرم

با  احساسی که  این روز ها

سر ِ جنگ دارد و دل ِ جنگ ندارد .

محبت پس میزند و به تاوانش اشک میریزد

اخم میکند وبه  پایش تب میکند


بیمار شده ام

و نه درمانی 

نه دوایی

نه طبیبی

نه شفایی

نه دعایی

نه استجابتی

...

نه حتی زمزمه ی عدیله* ای بر سر این محتضر !

و سختــــــــ

رهــــــــــای رهــــــــــــای رها ، اسیر این دردم .

...

بگذریم

 باز

چشم های منُ

پاییزی ترین باران ِ این فصل . . .


خاطره شده درشنبه 92/8/11ساعت 12:0 صبحبا قلم تبسم بهار دل نگاشته ی شما( ) |


Design By : Pichak

جاوا اسکریپت